بررسی مزایا و معایب حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر⚖️【سال1403】
تجدیدنظر خواهی یکی از روش های عادی (در مقابل روش های فوق العاده) اعتراض به آراء غیرقطعی دادگاه های بدوی می باشد. در این نوع اعتراض، شخصی که تجدیدنظر خواه نامیده می شود حسب مورد می تواند به رأی دادگاهی که به ضرر او صادر شده است، اعتراض کند. تجدیدنظر خواه هم می تواند خواهان یا خوانده باشد و هم می تواند شاکی یا مشتکی عنه باشد. طرف مقابل تجدیدنظر خواه نیز تجدیدنظر خوانده نام دارد. در این مقاله مزایا و معایب حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر را بررسی خواهیم نمود. با ما همراه باشید.
مقدمات بحث اعتراض تجدیدنظر
پیش از بررسی مزایا و معایب حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر، ابتدا باید با تجدیدنظر خواهی و مقدمات مربوط به این اعترض آشنا شویم. تجدیدنظر خواهی مرحله ای از رسیدگی است که به موجب اعتراض به رأی دادگاه بدوی (نخستین) پدید می آید؛ به دیگر معنی، پرونده ابتدا باید در دادگاه بدوی بررسی و در این خصوص رأی (اعم از حکم یا قرار) صادر شود که بتوان نسبت به آن اعتراض تجدیدنظر مطرح نمود؛ اوصاف این اعتراض عبارتند از:
این اعتراض از طرق عادی شکایت از رأی است: طرق عادی شکایت از رأی به روش هایی گفته می شود که اصولاً اعمال آن ها محدود به موضوع خاصی نیست ( اصولاً در تمام موضوعات این نوع اعترض ها وجود دارند) و معمولاً محدود به جهات خاصی نیز نمی باشند( برخلاف طرق فوق العاده شکایت از رأی که فقط در جهاتی خاص امکان اعمال آن ها وجود دارد).
این اعتراض دارای اثر تعلیقی است: طرق عادی شکایت از رأی که تجدیدنظر خواهی جزئی از آنهاست، دارای اثر تعلیقی مطلق می باشند. یعنی در همه حال دارای اثر تعلیقی بوده و برخلاف طرق فوق العاده شکایت از آراء که اثر تعلیقی آنها محدود و مقید است. اثر تعلیقی به این معنی است که در طول مدت تجدیدنظر خواهی و تا پایان رسیدگی تجدیدنظر، حکم دادگاه بدوی اجرا نمی شود.
این اعتراض دارای اثر انتقالی است: اثر انتقالی به این معناست که پرونده با تمام جوانب حکمی و موضوعی، یک بار دیگر مورد رسیدگی قرار می گیرد.
به صورت اصلاحی (تصحیحی) به این اعترض رسیدگی می شود: رسیدگی اصلاحی در مقابل رسیدگی عدولی قرار دارد. در رسیدگی عدولی خود دادگاه صادرکنندۀ حکم از تصمیم سابق خود عدول کرده و آن را تغییر می دهد اما در رسیدگی اصلاحی، دادگاهی بجز دادگاه صادرکنندۀ حکم بدوی، به اعتراض رسیدگی کرده و تصمیم گیری می کند.
چه پرونده هایی قابلیت تجدیدنظر خواهی دارند؟
با صرف نظر از این موضوع که رأی از چه دادگاهی صادر می شود، آراء را به دو دستۀ کلی حقوقی و کیفری و تقسیم می کنیم و همانطور که بیان شد مهم نیست که رأی از چه دادگاهی صادر شده باشد، بلکه بر اساس ماهیت رأی آن را به دو دسته حقوقی و کیفری تقسیم کردیم. برای مثال دادگاه انقلاب ممکن است هم رأی حقوقی و هم رأی کیفری صادر کند؛ اما در این تقسیم بندی به سراغ دادگاه صادر کنندۀ رأی نخواهیم رفت، بلکه رأی را بر اساس ماهیت آن و ماهیت پرونده تقسیم بندی نمودیم.برای مشاوره در خصوص این موضوع با بهترین وکیل حقوقی تهران در ارتباط باشید.
آراء حقوقی قابل تجدید نظر
در این خصوص ابتدا باید با مفهوم رأی آشنا شویم؛ به تصمیم قضایی دادگاه در خصوص یک پرونده، رأی گفته می شود، رأی می تواند در قالب حکم یا قرار صادر شود؛ حکم، رأیی است که دو ویژگی مزبور را باهم داشته باشد: یک، در ماهیت دعوی صادر شده باشد، یعنی قاضی وارد ماهیت پرونده شده و تصمیم گیری نماید. دو، قاطع دعوی باشد، یعنی موجب گردد که رسیدگی خاتمه یابد. قرار، رأیی است که هیچ یک از دو ویژگی قبل یا حداقل یکی از آن ها را نداشته باشد. آراء حقوقی قابل تجدیدنظر عبارتند از:
- احکام صادره در دعاوی غیرمالی و یا دعاوی مالی که خواسته یا بهای خواسته آن بیش از سه میلیون ریال باشد.
- قرار های قاطع دعوی که شامل قرار رد دعوی، قرار عدم استماع دعوی، قرار سقوط دعوی، قرار ابطال دادخواست، قرار رد دادخواست(البته در صورتی که قاضی آن را صادر کرده باشد و نه مدیر دفتر) و قرار عدم اهلی یکی از طرفین (هرچند که در قانون از این قرار یاد شده است اما در رویۀ قضایی چنین قراری وجود ندارد)
نکته اول: اگر در یک پروندۀ حقوقی، خواسته های متعددی مطرح شده باشد، قابلیت تجدیدنظر خواهی نسبت به هر خواسته و به صورت جداگانه و با توجه به نوع و بهای خواستۀ آن تعیین می گردد.
نکتۀ دوم: در پرونده ها و آراء صادر شده از محاکم حقوقی، با توجه به ظاهر مواد 5 و 330 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1375، قنونگذار، اصل را بر قطعیت آراء گذاشته است اما در عین حال اکثر آراء صادره از محاکم حقوقی را قابل تجدیدنظر(غیر قعطی) دانسته است و به اصطلاح حقوقی دست به تخصیص اکثر زده است!
جهات تجدیدنظر خواهی در امور حقوقی:
منظور از جهات، همان علت هایی است که به تجدیدنظر خواه، حق طرح اعترض و شکایت خواهند داد. به عبارت ساده تر، شخص تجدیدنظر خواه با استناد به این جهات، می تواند از رأی صادره شکایت نماید. البته لازم به ذکر است که این جهات تمثیلی هستند و هر چند در این خصوص اختلاف وجود دارند اما اکثر حقوقدانان آن را تمثیلی می دانند. به این معنی که جهات و دلایل طرح اعتراض تجدیدنظر محصور و محدود به موارد مذکور در مادۀ 348 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1375 نمیباشد. این موارد عبارتند از:
- ادعای عدم اعتبار مستندات موضوعی یا حکمی دادگاه
- ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود
- ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی
- ادعای عدم صلاحیت قاضی(جهات رد دادرس) یا دادگاه صادرکنندۀ رأی
- ادعای مخالف بودن رأی با موازین شرعی یا مقررات قانونی
تفاوت آراء کیفری قابل تجدیدنظر با آراء حقوقی قابل تجدیدنظر
همانطور که در تقسیم بندی بالا نیز اشاره شد، رأی دادگاه اعم از حکم یا قرار است. در هرحال آراء صادره از محاکم کیفری نیز از این قاعده مستثناء نمی باشند. ذکر یک نکته نیز ضروری میباشد و آن این است که در آراء صادره از محاکم حقوقی، ممکن است یک رأی هم قابلیت تجدیدنظر خواهی و هم قابلیت فرجام خواهی داشته باشد اما در آراء صادره از محاکم کیفری، وضعیت اینگونه نبوده و رأی یا قابلیت تجدیدنظر خواهی دارد و یا قابلیت فرجام خواهی.
نکتۀ حائز اهمیت بعدی این است که در آراء کیفری، برخلاف آراء صادره از محاکم حقوقی، اصل بر غیرقطعی و قابل تجدیدنظر بودن آراء می باشد. به عبارت ساده تر در محاکم کیفری تمامی آراء قابلیت تجدیدنظر خواهی را دارا می باشند مگر اینکه به حکم قانون، رأیی قطعی و غیرقابل تجدیدنظر اعلام شود.
توضیح بیشتر اینکه در آراء حقوقی، تمام آراء قطعی می باشند مگر اینکه به حکم قانون، رأیی قابل اعتراض تجدیدنظر اعلام شود؛ یعنی در اینگونه موارد ما در قانون باید به دنبال آرائی بگردیم که قابلیت تجدیدنظر خواهی دارند و سایر آرائی که نامی از آنها در قانون به میان نیامده است، قطعی و غیرقابل تجدیدنظر می باشند. که البته همانطور که در بالا بیان شد، در عمل اکثر آراء صادره از محاکم حقوقی قابلیت اعتراض و تجدیدنظر خواهی دارند.
اما در آراء کیفری، تمام آراء غیرقطعی می باشند مگر اینکه به حکم قانون، رأیی قطعی و غیر قابل تجدیدنظر اعلام شود؛ یعنی در اینگونه موارد ما در قانون باید به دنبال آرائی بگردیم که قطعی و غیرقابل تجدیدنظر می باشند و سایر آرائی که نامی از آنها در قانون به میان نیامده است، غیرقطعی و قابل تجدیدنظر خواهی می باشند.
آراء کیفری قابل تجدیدنظر
در آراء صادره از محاکم کیفری، احکام مزبور قطعی بوده و هر حکمی بجز این دو مورد، علی الاصول و حسب مورد یا قابلیت تجدیدنظر خواهی و یا قابلیت فرجام خواهی دارد(غیر قطعی است)؛ این دو مورد عبارتند از:
الف) جرایم تعزیری درجه هشت؛ ب) جرایم مستلزم پرداخت دیه یا ارش، در صورتی که میزان یا جمع آن ها کمتر از یک دهم دیۀ کامل باشد.
در خصوص قرار های صادره از محاکم کیفری نیز، اصولاً اکثر این قرار ها قابلیت اعتراض دارند و حسب مورد مرجع رسیدگی کننده به این اعتراض ممکن است دادسرا، دادگاه کیفری عمومی یا دادگاه تجدیدنظر باشد اما در این مقاله فقط به قرار های قابل اعتراض در محاکم تجدیدنظر خواهیم پرداخت و سایر قرار های قابل اعتراض از بحث این مقال خارج است. این قرار ها عبارتند از:
الف) قرار موقوفی تعقیب که از سوی محاکم عمومی کیفری(اعم از کیفری یک و کیفری دو) صادر شده است. (موضوع مواد 390 و 431 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1394)
ب) قرار بازداشت موقت که از سوی محاکم عمومی کیفری صادر شده است. (موضوع مادۀ 246 قانون مرقوم)
توجه شود که سایر قرار های کیفری نیز علی الاصول قابلیت اعتراض دارند اما آن قراری که قابلیت طرح اعتراض تجدیدنظر باشد و در دادگاه تجدیدنظر استان رسیدگی شود، همان دو قرار مذکور در بالا می باشد.
جهات تجدیدنظر خواهی در آراء صادر شده از محاکم کیفری
در خصوص آراء کیفری نیز همچون آراء حقوقی، جهاتی به منظور طرح شکایت و اعتراض تجدیدنظر در قانون پیش بینی شده است، این جهات که به عقیده اکثر حقوقدانان نیز جنبۀ تمثیلی دارند، عبارتند از:
- ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه
- ادعای مخالف بودن رأی با قانون
- ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادر کنندۀ رأی یا وجود یکی از جهات رد دادرس
- ادعای عدم توجه دادگاه به ادلۀ ابرازی
مهلت طرح اعتراض تجدیدنظر
پیش از آنکه به مبحث مزایا و معایب حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر بپردازیم، ذکر سه نکته حائز اهمیت است؛ اول اینکه برای پذیرش اعتراض تجدیدنظر، ابتدا باید به امری که مورد اعتراض است، در محاکم بدوی رسیدگی شود و سپس نسبت به همان امر، اعتراض تجدیدنظر مطرح شود. به دیگر معنی تا به پرونده ای در محاکم بدوی رسیدگی نشود، نمیتوان به آن پرونده در دادگاه تجدیدنظر رسیدگی کرد.
دوم اینکه اعتراض تجدیدنظر فقط نسبت به آراء غیرقطعی قابلیت طرح دارد و اگر رأیی به هر دلیلی قطعی شود، نمیتوان به آن اعتراض تجدیدنظر تقدیم کرد.
و سوم اینکه تجدیدنظر خواهی باید در مدت تعیین شده در قانون مطرح شود و الا قابلیت استماع ندارد مگر در شرایطی خاص؛ مهلت طرح اعترض تجدیدنظر چه در خصوص پرونده های کیفری و چه در خصوص پروندههای حقوقی، مدتی یکسان داشته و برای اشخاص مقیم ایران مدت 20 روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور مدت 2 ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا انقضای مدت واخواهی پیش بینی شده است.
البته لازم به ذکر است که در صورت وجود شرایط قانونی پیش بینی شده در مواد 306 و 451 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1375 و مادۀ 432 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1394 ؛ تجدیدنظر خواهی خارج از مهلت های مذکور نیز از اشخاص پذیرفته میشود.
مزایا و معایب حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر
در خصوص حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر مقاله ای با همین عنوان تحریر و منتشر شده است و در این مقاله دیدیم که علی الاصول و در اکثر موارد، دادگاه تجدیدنظر بدون دعوت طرفین و عدم تشکیل جلسۀ رسیدگی، اقدام به صدور حکم میکند؛ در هرحال حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر با مزایا و معایبی همراه است که در ذیل به آن ها خواهیم پرداخت:
مزایا درک بهتر از موضوع
وقتی شخص به صورت حضوری در دادگاه حاضر میشود، او اجازه میدهد که دادگاه بهتر با موضوع دعوی مطرح شده آشنا شود. علاوه بر این موضوع، امکان بیان شفاهی دلایل و شواهد، امکان تقابل مستقیم به طرف دیگر دعوی، امکان تشخیص و صحت و صداقت شهادت ها و مستندات و در نهایت امکان اصلاح خطاهای فنی و محتوایی، به دقیق شدن هرچه بیشتر تصمیم قاضی کمک میکند.
فرصت برای تبادل نظر
رسیدگی حضوری به افراد فرصت میدهد تا با ارائۀ وجه نظر ها و دستاورد ها، با یکدیگر در ارتباط باشند و در درک مسائل مختلف کمک کنند و بیشترین اعتماد را به قاضی جهت اخذ تصمیم میدهند. از طرفی توجه به حالت روحی و رفتاری اشخاص طرف دعوی یا حتی شاهدان، در تصمیم گیری قاضی کمک شایانی به عمل خواهد آورد.
امکان حل و فصل دعوی به صورت صلح یا توافق با تشویق قاضی
لازم به ذکر است که صلح و سازش طرفین دعوی در هر مرحلۀ دعوی امکان پذیر است و در این خصوص محدودیتی وجود ندارد. از آنجایی که صلح و سازش اقدامی شایسته بوده و به کاهش تعداد پرونده ها در دادگستری نیز کمک مینماید، با رسیدگی حضوری در دادگاه تجدیدنظر و تشویق قاضی رسیدگی کننده، امکان حصول صلح و سازش افزایش مییابد.
معایب اطالۀ دادرسی و ایجاد محدودیت زمانی برای رسیدگی به پرونده های مهم تر
اطالۀ دادرسی به معنای تعویق یا تاخیر در صدور حکم توسط دادگاه میباشد. به این معنی که اگر دادگاه تجدیدنظر اقدام به تشکیل جلسات رسیدگی نماید، طبیعی است که روزانه وقت زیادی را صرف رسیدگی به حضور طرفین دعوی در دادگاه تجدیدنظر مینماید و سرعت رسیدگی به پرونده ها نیز کاهش مییابد. از طرفی دادگاه برای تشکیل جلسۀ رسیدگی وقت معینی (مثلاً یک ساعت) تعیین میکند و این بدان معنی است که تمام پرونده ها چه مهم و چه غیر مهم دارای وقت یکسانی میباشند.
این موضوع نه تنها باعث تورم پرونده ها در دادگستری شده بلکه علاوه بر فشار کاری بیشتر به قضات، باعث بی اعتمادی اشخاص به دستگاه قضاء نیز میشود. چرا که طولانی شدن روند رسیدگی به پرونده و صدور رأی موجب یأس و نا امیدی اشخاص نسبت به طرح دعوی در دادگستری خواهد شد.
افزایش هزینه ها
رسیدگی حضوری علاوه بر افزایش زمان رسیدگی، افزایش هزینه ها را به دنبال خواهد داشت. در این صورت طرفین دعوی باید هزینۀ بیشتری را به وکلای خود بپردازند و برای حضور در دادگاه و تهیۀ مستندات لازم باید هزینه ای جداگانه پرداخت نمایند.
تأثیر عوامل غیرقانونی
علاوه بر نیاز به صبر بالا برای انتظار نوبت رسیدگی، ممکن است در برخی موارد، حضور طرفین دعوی در دادگاه تجدیدنظر تحت تأثیر عوامل غیرقانونی قرار گیرد. این ممکن است تحت تأثیر عوامل سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی باشد که ممکن است تصمیمات دادگاه را تحت الشعاع قرار دهد.
نیاز به آمادگی کامل برای برخورد با استدلال های طرف مقابل و سوالات قاضی
در جلسات رسیدگی، قاضی صرفاً اظهارات طرفین دعوی و وکلای آنان را استماع میکند. این بدان معنی است که در صورت حضور طرفین دعوی در دادگاه تجدیدنظر، طرفین باید با آمادگی کامل در دادگاه حضور پیدا کنند چراکه امکان کمک گرفتن از اشخاص خارج از دادگاه غیر ممکن میباشد. از همین رو طرفین یا باید با آمادگی کامل در جلسه حاضر شده و یا به وکیل مراجعه نمایند.
لزوم مراجعه به وکیل برای طرح اعتراض تجدیدنظر
با توجه به اینکه رسیدگی تجدیدنظر، دارای پیچیدگی های فنی بوده و این مرحله از دادرسی، یکی از مراحل مهم و سرنوشت ساز آن می باشد و اصولاً پس از این مرحله رأی قطعی صادر می گردد، لذا پیشنهاد ما به شما عزیزان این است که در مرحلۀ تجدیدنظر حتماً از وکلای مجرب بهره جویید.
کلام آخر
در این مقاله ابتدا به صورت مختصر با مرحلۀ تجدیدنظر و مقدمات این مرحله و سپس آراء و احکامی که قابلیت تجدیدنظر خواهی را دارا بوده آشنا شدیم؛ سپس در خصوص لزوم و عدم لزوم حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر اشاراتی به عمل آمد و در انتها مزایا و معایب حضور طرفین در دادگاه تجدیدنظر بیان نمودیم. همراهی شما خوبان موجب دلگرمی ماست و انتقادات خود را با ما به اشتراک بگذارید.